به گزارش فرا اقتصاد بین الملل به نقل از ایرنا، مهمترین ابعاد تاثیرگذاری هوش مصنوعی بر توسعه و ارتقای سیستم توزیع و در نتیجه سازوکار تامین کالاهای اساسی در کشور به شرح ذیل بیان شده است:
۱) پیش بینی تقاضای بازار و تامین بهینه کالاهای اساسی: کسبوکارها و متولیان تامین و توزیع کشور به جای تکیه بر حدس و گمان، با استفاده از هوش مصنوعی میتوانند از برنامههای کامپیوتری قدرتمندی به نام «الگوریتمهای هوش مصنوعی» برای پیشبینی اینکه مردم در آینده چه چیزی و چه مقدار خرید خواهند کرد، استفاده کنند. این الگوریتمها حجم زیادی از دادهها، از جمله میزان فروشهای گذشته، عادتهای مصرفکنندگان و حتی مواردی که خارج از کنترل آنها هستند (مانند آبوهوا و عوامل اقتصاد) را تجزیه و تحلیل میکنند. با درک این الگوها، نظام تامین و توزیع میتوانند مقدار مناسبی از کالاهای اساسی را برای پاسخگویی به تقاضای مردم ذخیره کند.
استفاده از این ابزار یک معامله بزرگ است؛ زیرا به فعالان حوزه تامین کالاهای اساسی کمک میکند از ۲ مشکل اصلی جلوگیری کنند: تمام شدن موجودی (Stockouts) و موجودی بیش از حدی که نمیتوان آن را به فروش رساند (Overstocking). هر دوی این مسائل میتواند برای مشتریان پرهزینه و خسته کننده باشد. با استفاده از هوش مصنوعی برای پیشبینی دقیقتر تقاضای کالاهای اساسی، فعالین این حوزه میتوانند قفسههای مراکز عرضه کالاهای اساسی را با آنچه مردم میخواهند و در زمانهایی که میخواهند تأمین نمایند. این موضوع نه تنها باعث صرفهجویی در هزینه کسبوکارها میشود، بلکه مصرفکنندگان را نیز راضی نگه میدارد، که کلید موفقیت هر فعالیت اقتصادی است.
۲) بهینهسازی و برنامهریزی دقیقتر مسیر تحویل کالاهای اساسی: تصور کنید شرکتهای فعال در نظام توزیع از برنامههای کامپیوتری هوشمندانهای به نام «الگوریتمهای مبتنی بر هوش مصنوعی» استفاده میکنند تا بهترین مسیرها را برای رانندگان خود کشف کنند. این الگوریتمها میتوانند عوامل مختلفی مانند الگوهای ترافیک، شرایط آبوهوایی، تعداد رانندههای توزیعکننده در یک زمان خاص و حتی میزان بار در حال توزیع (و میزان ظرفیت خالی سیستم توزیع) را تجزیه و تحلیل کنند.
با در نظر گرفتن همه این جزئیات، الگوریتمها میتوانند کارآمدترین مسیرها و بهترین زمانها را برای توزیع کالاهای اساسی ترسیم کنند. این به معنای یافتن بهینهترین مسیرها است که میتواند علاوه بر کاهش قابل توجه زمان تحویل کالا و کاهش قیمت تمام شده محصول، بهینگی سیستم توزیع را نیز ارتقاء دهد. علاوه بر این، اگر رانندگان زمان کمتری را در ترافیک بگذرانند، سوخت کمتری مصرف میکنند که منجر به نقشآفرینی در نظام توزیع سبز میشود.