رسانه آسان تکنولوژی / مغز انسان، با پیچیدگی شگرف و توانمندیهای بینظیر خود، از دیرباز موضوع توجه فراوان پژوهشگران، فیلسوفان و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. این ارگان بینظیر، نهفقط مرکز کنترل سیستم عصبی و تولید افکار است، بلکه در قالبهای مختلف زیرساختهای هوشمندی، خلاّقیت، حافظه و یادگیری را بنیان مینهد. بنابراین، فهم عمیقتر قابلیتها، کارکردها و قیود مغز، نهتنها در تئوریهای علمی، بلکه در کاربردهای عملی، فناوریهای نوین و رویکردهای آیندهبین، اهمیت استراتژیک دارد (Gazzaniga et al., 2018).
در سالهای اخیر، تحقیقهای نوین، با تمرکز بر نقشهای شبکههای عصبی، پلاستیسیته مغزی و ارتباط میان ساختارهای مختلف، مسیرهای جدیدی در شناخت قدرت مغز باز کردهاند. بهعنوان نمونه، مفاهیم «پلاستیسیته شناختی»، «شبکههای فوقمدرن» و «هوشمندی بیمرز» بیشتر در مرکز توجه قرار گرفتهاند که اینها، آینده علوم شناختی و فناوریهای آیندهپژوه را شکل میدهند (Herculano-Houzel, 2016).
قدرت مغز: مفاهیم و رویکردهای نوین
مغز، در عینحال که یک ساختار عصبی بیهمتا است، بر پایه تفاوتهای فردی و شبکههای متقاطع، یادگیری، حافظه، و خلاقیت را بهشکلی بینظیر انعطافپذیر میکند (Dehaene et al., 2015). یکی از مفاهیم نوین در این حوزه، «پلاستیسیته مغزی» است که نشان میدهد مغز حتی در بزرگسالی، قابلیت تغییر، ترمیم و تقویت خود را دارد. تحقیقات نشان میدهد که این پلاستیسیته، نهتنها در پاسخ به تجربیات روزمره، بلکه در مقابل آسیبها، نقش فعال ایفا میکند و نشان میدهد که قدرت تطابق و یادگیری مغز، در سطحی بیمانند است (Pascual-Leone et al., 2011).
در این میان، توجه به شبکههای عصبی و نحوه ارتباط آنها در مغز، نقش مهمی در فهم عمیقتر قدرت آن دارد. بهطور خاص، نظریههای «شبکههای چندلایه» و «بازشناسی الگوهای شناختی»، نشان میدهد که مغز میتواند مجموعههای بزرگ و متقاطع از دادهها را بهصورت همزمان سازماندهی کند و در نتیجه، تواناییهای شناختی و تصمیمگیری را به حداکثر میرساند (Buckner et al., 2013).
آیندهپژوهی: نوآوریهای فناوری و بررسیهای تئوریک
در نگاه آیندهنگر، فناوریهای نوینی چون «هوش مصنوعی»، «درمانهای مغزی بیسیم»، و «نظارتهای شناختی بیوقفه»، میتوانند مرزهای قدرت مغز انسان را توسعه دهند. شرکتهای فناوری انقلابی، همچون توسعهدهندگان رابطهای مغز-ماشین، مسیرهای جدیدی در تقویت، بازیابی و تزریق هوشمندی مغزی گشودهاند (Khodagholi et al., 2021).
همچنین، مفهومی که اخیراً در حوزه علوم شناختی ظاهر شده است، «ساختارهای بلاکچین مغزی» است؛ که بر اساس ویژگیهای امنیت، غیرقابل تغییر بودن و انتقال غیرمتمرکز، میتواند ساختارهای دادههای فردی و خاطرات را در سطح فردی و جمعی، بهصورت مقاوم و شفاف، نگهداری کند (Liu et al., 2020). این نوآوری، مسیرهای جدیدی در مدیریت دانش و حافظه، حتی در آیندهای نزدیک، پیشروی متخصصان و محققان قرار میدهد.
چالشها و فلسفههای اخلاقی
در کنار این توسعهها، چالشهایی چون حفظ حریم شخصی، کنترل و مدیریت تقویتهای مغزی، و پیامدهای اخلاقی، اهمیت زیادی دارند. موضوعاتی از قبیل «کنترل ذهن»، «بازسازی حافظه» و «تداخل عملکردهای شناختی» در قالبهای فناوریمحور، نیازمند رویکردهای بینرشتهای و سیاستهای دقیق است (Farahany et al., 2017). توسعه فناوریهایی که قدرت مغز را تقویت میکنند، باید همزمان با بحثهای اخلاقی، حقوقی و انسانی روبهرو شوند تا از بروز تبعیض و سوءاستفاده جلوگیری شود.
نتیجهگیری و افقهای آینده
در مجموع، تحولات علمی و فناوری در حوزه مغز انسان، نهتنها درک ما از توانمندیهای بینظیر آن را افزایش میدهد، بلکه مسیرهای جدیدی در توسعه هوش مصنوعی، پزشکی و آموزش برای آینده ترسیم میکند. هرچند چالشهای اخلاقی و عملی، نیازمند رویکردهای مسئولانه و همافزا هستند، اما قدرت مغز و نقشآفرینی بینظیر آن در پیوند با فناوریهای نوین، نویدبخش عصر جدیدی است که در آن، انسانهای آینده، بهرهمندی از نبوغ و تواناییهای بیمرز مغز را تجربه خواهند کرد.
تنظیم: علیرضا محمودی فرد – مدرس و محقق فیزیولوژی
- نویسنده : علیرضا محمودی فرد